کد مطلب:33881 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:259

حکومت نزد امام











امیرمومنان (ع) حكومت و زمامداری را جز وسیله ای برای برپایی حق و دفع باطل نمی دید و در غیر این صورت آن را از لنگه كفشی پاره و اب بینی بز بی ارزشتر می دانست.

«اما والذی فلق الحبه و برا النسمه، لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناطر و مااخذ الله علی العماء الا یقاروا علی كظه ظالم و لا سغب مظلوم، لا لقیب حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بكاس اولها و لا لفیتم دنیاكم هذه ازهد عندی من عفطه عنز.»[1].

[صفحه 58]

آگاه باشید، به خدایی كه دانه را شكافت و انسان را آفرید، سوگند كه اگر مردم در صحنه حاضر نمی شدند و حجت تمام نمی شد كه یاری كنندگانی برای حق وجود دارد و چنانچه خداوند از دانشمندان ربانی پیمان نگرفته بود كه در برابر پرخوری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان آرام و قرار نگیرند و سكوت نكنند، بی تامل ریسمان مهار شترحكومت را بر گردنش می افكندم و با همان جام نخست، آخرش را هم سیراب می كردم كه دنیای شما (با همه ی زینتهایش) در نظر من بارزشتر از آب بینی بز است.

حكومت نزد آن حضرت چنین بود و آن را وسیله ی قدرتمداری و زراندوزی نمی دانست،بلكه حكومت را وسیله ی آشكار كردن نشانه های دین و دینداری و اصلاح امور مردمان و فراهم ساختن امنیت و آسایش برای ستمدیدگان و برپا نمودن حدود الهی كه بالاترین آن حدود عدالت بود، می دانست.

«اللهم انك تعلم انه لم یكن الذی كان منا منافسه فی سلطان و لا التماس شی ء من فضول الحطام، ولكن لنرد المعالم من دینك و نظهر الاصلاح فی بلادك، فیامن المظلومون من عبادك و تقام المعطله من حدودك.»[2].

پروردگارا تو می دانی آنچه ما انجام داده ایم نه برای این بود كه ملك و سلطنتی به دست آوریم و نه برای اینكه از متاع پست دنیا چیزی تهیه كنیم، بلكه به خاطر این بود كه ناشنه های از بین رفته ی دینت را باز گردانیم و در شهرهایت اصلاحگری كنیم تا بندگان ستمدیده ات به امنیت و آسایش رسند و قوانین و حدودی كه به دست فراموشی سپرده شده بار دیگر عملی گردد.


صفحه 58.








    1. همان، خطبه ی 3.
    2. همان، كلام 131.